English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2812 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
robustness U قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
it is good for spring wear U برای پوشش
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
dustcover U پوشش محافظ برای یک ماشین
mantling U مواد لازم برای پوشش
enclosures U پوشش محافظ برای وسیلهای
enclosure U پوشش محافظ برای وسیلهای
cases U پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
case U پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
sleeve U پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
sleeves U پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
smoke blanket U پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
oxide U اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
maneuvering vent U شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
oxides U اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
leno U یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
cassettes U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassette U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
toe point U پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
approached U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
approaches U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
bezel U پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet U ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
ferrite U که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferric oxide U که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
screened U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick U کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
green phosphor U فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
the next world U عقبی
the hereafter U عقبی
posterior U عقبی
f. like U عقبی
retral U عقبی
the postern door U در عقبی
hindering U عقبی
hinder U عقبی
hilted U عقبی
posticous U عقبی
hindered U عقبی
rearward U عقبی
hinders U عقبی
trailng U عقبی
backpart U عقبی
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
back panel U صفحه عقبی
roundhouse U اطاق عقبی
hilted U قسمت عقبی
back U عقبی گذشته
backs U عقبی گذشته
postern U درب عقبی
the future U دنیای دیگر عقبی
fireback U دیواره عقبی کوره یابخاری
beam-ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
tail U قسمت عقبی تخته موج
hind U عقبی پشت پای گاو
tailed U قسمت عقبی تخته موج
bird's nest U قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
heel U قسمت عقبی سر چوب گلف
tails U قسمت عقبی تخته موج
tailblock U قسمت عقبی تخته موج
heel U قسمت عقبی بدنه قایق
heels U قسمت عقبی سر چوب گلف
heels U قسمت عقبی بدنه قایق
mizzenmast U دگل عقبی کشتی دو دگله
beam ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
cuticle U پوشش مو پوشش شاخی
false edge U قسمت سوم عقبی تیغه سابر
fore and aft U واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
leeches U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leech U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leach U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
round house U بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
flips U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
cell protection U حفافت سل
safekeeping U حفافت
custody U حفافت
preservation U حفافت
egis U حفافت
protection U حفافت
security U حفافت
safe guard U حفافت
conservation U حفافت
protection level U سطح حفافت
degree of protection U میزان حفافت
shield U حفافت کردن
cathode protection U حفافت کاتدی
overcurrent device U دستگاه حفافت
safeguards U حفافت کردن
safeguarding U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
safeguard U حفافت کردن
shields U حفافت کردن
formats U حفافت حافظه و..
impedance protection U حفافت امپدانس
shielded U حفافت شده
protect by fuse U حفافت با فیوز
protecting U حفافت کردن
protection ring U حلقه حفافت
data protection U حفافت داده ها
data encryption U حفافت داده
format U حفافت حافظه و..
protect U حفافت کردن
storage protection U حفافت حافظه
block protection U حفافت بلوک
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
x ray protection U حفافت رونتگن
storage protection U حفافت انباره
protection key کلید حفافت
self protection U حفافت از خود
soil conservation U حفافت خاک
collective protection U حفافت گروهی
file protection U حفافت فایل
armor protection U حفافت زرهی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com